«کلود شابرول» از مؤسسان و پیشقراولان موج نوی سینمای فرانسه گفته باشند (نقل به مضمون):
“همه خلاقیتها، برنامه ریزیها، تلاشها، ارقام ریز و درشت هزینه، دستمزدهای عجیب و غریب هنرپیشهها، دستاوردهای شگفت انگیز گریمورها و متصدیان جلوههای ویژه، تمامی جابه جاییها و سفرها، همه ساخت و سازها و هر چیز دیگری که فکرش را بتوانید بکنید؛ همه و همه در مرحله تولید، تنها کاری که میکنند فراهم آوردن مواد اولیه مورد نیاز است، اما این مواد خام تا به دست آشپزی چیرهدست پخته نشود، غذایی (فیلمی) در کار نخواهد بود، آری این آشپز کسی نیست جز: «تدوینگر».”
کلود شابرولدر این مطلب میخواهیم در مورد محدودیت تدوین در روایتگری، و اینکه از تدوین تا چه حدی باید متوقع بود صحبت کنیم.
بیایید از تعبیر شابرول برای رسیدن به منظورمان استفاده کنیم. همگی به این قضیه معتقدند که دستپخت خوب و بد داریم و این دستپخت متکی به عملیاتی است که روی مواد خام مختلف انجام میشود و نه تهیه مواد خام، البته همیشه در تهیه مواد خام مناسب و تازه هم نکاتی هست اما اگر جایی مسابقه آشپزی باشد مواد خام همگی یکسان است ولی با این وجود انتظار میرود کسی که مهارت بیشتری در آشپزی دارد غذای بهتری طبخ کند.
خب به عنوان شاهد مثال پخت املت را در نظر بگیرید… ماده خام اصلی این غذا تخممرغ و گوجهفرنگی و کمی ادویه جات است. من به شخصه حتی نمیتوانم همواره خودم را تقلید کنم و از این ماده خام بسیار ساده املتهای متفاوتی میپزم و فقط گه گاهی دقیقاً همانی میشود که میخواهم، البته فکر نکنم که این قضیه فقط به بنده محدود باشد، با این اوصاف در مورد دو آشپز متفاوت اوضاع چگونه خواهد بود.
با این مقدمه بیایید سهم آشپزی! را در کیفیت نهایی غذا! بررسی کنیم. (البته با این فرض مهم که آشپزی را فقط محدود به پخت کنیم، نه تهیه مواد خام)
۱- قدرت آشپز تا چه حد است یا محدود به چه چیزهایی است؟
۲- توقعی که از آشپز داریم باید چگونه باشد؟ آیا آشپز با هر مواد خامی میتواند نهایت هنر خود را نمایش دهد؟
۳- آیا مسئول تهیه مواد خام اولیه نیازی به دانش و روشهای آشپزی دارد؟
۴- آیا هنگام تهیه مواد اولیه لازم است به این فکر کرده باشیم که چه غذایی میخواهیم طبخ کنیم؟ یا بهتر است هر قدر ممکن است مواد اولیه متنوع و مختلف تهیه کنیم تا آشپز خودش تصمیم بگیرد چه غذایی بپزد؟ این روش چه محاسنی دارد؟ چه معایبی؟
۶- آیا لازم نیست کسی که مأمور تهیه مواد اولیه برای به طور مثال پخت فسنجان است از مواد اولیه و نحوه پخت آن مطلع باشد؟ آیا همین که بداند در فسنجان از گردو استفاده میشود کفایت میکند تا مناسبترین گردو را تهیه کند؟ فرقی نمیکند که گردوی سبز تازه بخرد یا گردوی مغز شده، مغز شدهی دانه درشت و گرانقیمت و سفید یا گردوی تیرهتر و ارزانقیمت تر؟ در مورد مرغ چطور؟ اگر غذا جوجهکباب باشد آیا باید گردن بخرد؟ ران یا سینه؟ کدام بهتر است؟ مرغ بزرگ و چرب باشد یا کوچک و خشک؟ منجمد یا تازه؟ مرغ خانگی باشد یا صنعتی؟ به نظر میرسد بهترین مسئول خرید با این اوصاف آقای «عزیزم ببخشید» باشند!
۷- آیا هیچ آشپزی میتواند از مواد خامِ گندیده و متعفن و بیکیفیت غذای سالم و خوشمزهای بپزد؟ با مواد خام نامربوط چطور؟ نظرتان در مورد آب گوشت گربه با عسل درجه یک کوهی و کشک محلی فراوان چیست؟
به نظر میرسد اگر «عزیزم ببخشید!» وارد حرفه ی تدوین گری میشد موفقیتهای خوبی به دست میآورد! برای یک تدوینگر اطلاع پیدا کردن از ریز تصمیمات و نگاه کارگردان امر بسیار مهمی است، ونیازمند سوالات دقیق و جزئی است، بعدا در زمینه تعاملات این دو بیشتر صحبت خواهیم کرد…
حد تاثیرات تدوینگر بر فیلم
کافی است موقعیت متناظر سؤالات فوق را در فیلمسازی پیدا کنید. حالا یک بار دیگر با این توجه به تکتک سؤالات قبلی که هدفمند طراحی شدهاند دقت کنید و سر انجام خودتان نتیجه بگیرید که…
تدوین چقدر مهم است و چه جایگاهی دارد؟
چقدر قدرت و چقدر محدودیت دارد؟
کارگردان چه نیازی به دانستن روشها، محدودیتها و قابلیتهای تدوین دارد؟ و آنها را در چه مقطعی از فیلمسازی و چگونه باید در نظر بگیرد؟ وقتی سبک خاصی از تدوین در نظر کارگردان باشد چه ملاحظاتی را حین فیلمبرداری و تولید باید در نظر بگیرد؟
در ساخت مستندها آیا تصویربرداری بیهدف و ثبت کردن هر رطب و یابسی مطلوب است؟ با این توجیه که چیزی از دست نرود؟…
مطالب مرتبط