آندری تارکوفسکی کارگردانی بود که شباهتی به کارگردانهای دیگر نداشت. تماشای فیلمهای او بیشتر شبیه یک مدیتیشن بود تا چیزی دیگر و جذابترین وجهه ساختاری فیلمهای او این بود که در آنها همه چیز بازگو میشد. با این وجود هیچ داستان واقعی برای روایت و افشا وجود نداشت بلکه همه چیز تجربهای از مشاهده وقایع به شکل مستقیم و بیواسطه بود. ممکن است برخی فیلمهای او را کسل کننده بدانند، اما وقتی که یک فیلم را تماشا میکنیم دو انتخاب داریم: میتوانیم از چیزی که میبینیم حوصلهمان سر برود یا اینکه در مورد آن به فکر برویم و پایان تجربه خود را حدس بزنیم.
ادامه مطلب ...
فرض کنید درحال تماشای فیلمی بد هستید و با خود میگویید که من میتوانم فیلمی بهتر از این بسازم. اگر بخواهیم خلاصه بگوییم این موضوع ساده همان چیزی بود که در مورد موج نو سینمای فرانسه رخ داد و منتقدانی که از فیلمهایی که میدیدند خسته شده بودند تصمیم گرفتند خودشان سکان فیلمسازی را بدست بگیرند. فیلمهای فرانسه پس از جنگ جهانی دوم، به باور این منتقدان، دارای هویت ملی خاص فرانسه نبودند و اکثر آنها احساساتی که در کشور رخ میداد را به تصویر نمیکشیدند.
ادامه مطلب ...