آندری تارکوفسکی کارگردانی بود که شباهتی به کارگردانهای دیگر نداشت. تماشای فیلمهای او بیشتر شبیه یک مدیتیشن بود تا چیزی دیگر و جذابترین وجهه ساختاری فیلمهای او این بود که در آنها همه چیز بازگو میشد. با این وجود هیچ داستان واقعی برای روایت و افشا وجود نداشت بلکه همه چیز تجربهای از مشاهده وقایع به شکل مستقیم و بیواسطه بود. ممکن است برخی فیلمهای او را کسل کننده بدانند، اما وقتی که یک فیلم را تماشا میکنیم دو انتخاب داریم: میتوانیم از چیزی که میبینیم حوصلهمان سر برود یا اینکه در مورد آن به فکر برویم و پایان تجربه خود را حدس بزنیم.
فیلمهای تارکوفسکی مانند نمودهای زندگی بشری عمل میکنند. فلسفه و عرفان با سبک فیلمسازی استادانه او ترکیب میشد چنانکه وقتی مقامات اتحاد جماهیر شوروی ناخشنودیشان را از فیلمهای او ابراز کردند، تارکوفسکی مجبور شد وطنش را ترک کند. اما هر چقدر که آنها فیلمهای تارکوفسکی را سانسور و کوتاه میکردند باز هم فیلم او قدرت خود را حفظ میکرد، فیلمهایی جاهطلبانه و عمیق. با تماشای فیلمهای «آندری روبلوف» (Andrei Rublev)، «سولاریس» (Solaris)، «آینه» (The Mirror) و «فداکاری» (The Sacrifice) شاید از این همه دیالوگ و برداشتهای آرام و بلند خسته شوید، اما تارکوفسکی همواره از این ویژگیها برای نشان دادن زمان استفاده میکرد.
آندری آرسنیویچ تارکوفسکی (به روسی: Андрей Арсеньевич Тарковский) (زادهٔ ۴ آوریل ۱۹۳۲ – درگذشتهٔ ۲۹ دسامبر ۱۹۸۶) کارگردان و فیلمساز، نویسنده، تدوینگر و نظریهپرداز، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بود. وی پنج فیلم اول خود را در شوروی ساخت. دو فیلم آخر او به ترتیب در ایتالیا و سوئد فیلمبرداری شدند. از مشخصههای فیلمهای او میتوان به معناگرایانهبودن، با زمینهای متافیزیکی به همراه برداشتهای بلند، نامتعارف بودن در ساختار دراماتیک و استفاده هنرمندانه از تکنیک فیلمبرداری اشاره کرد.
پدرش شاعر برجسته آرسنی تارکوفسکی و مادرش ماریا ایوانووا ویشنیاکووا بود. پیش از نامنویسی در مدرسه فیلم در دو رشته موسیقی و عربی تحصیل میکرد. او زیر نظر میخائیل رم در مؤسسه سینمایی گراسیموف (VGIK)، تحصیل کرد. در هنگام تحصیل دو فیلم کوتاه ساخت: ۱ - امروز مرخصی در کار نیست (۱۹۵۹) و ۲ - غلتک و ویولن (۱۹۶۰) که فیلم پایاننامهاش بود و در جشنواره نیویورک برنده جایزهای شد.
تارکوفسکی با ساخت اولین فیلم بلند خود با عنوان کودکی ایوان در سال ۱۹۶۲ موفق به دریافت پانزده جایزه بینالمللی از جمله شیر طلایی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز و جایزه بزرگ جشنواره سان فرانسیسکو شد. دید تلخ شاعرانه و ذهنیت بینظیر او در نخستین فیلم بلندش متجلی است. بعد از این فیلم در سال ۱۹۶۶ آندره روبلوف را کارگردانی کرد. سولاریس فیلم بعدی این کارگردان است که در سال ۱۹۷۲ ساخته شد. تارکوفسکی آینه را در سال ۱۹۷۴ ساخت. میتوان گفت که مضمون آینه (۱۹۷۵) نیز همین است.
این فیلم جنجالی اتوبیوگرافی تارکوفسکی است که بیشتر بر نوجوانیاش در دوران وحشت استالینی متمرکز است. تارکوفسکی با ساخت استاکر (۱۹۷۹) باز به دنیای داستانهای علمی تخیلی با شالودهای از جامعهشناسی و روانشناسی روی آورد. نخستین فیلمی که تارکوفسکی به کلی خارج از اتحاد شوروی ساخت نوستالژیا (۱۹۸۳) بود. تارکوفسکی زمانی که دولت شوروی اجازه ساخت نوستالژیا را به وی نداد، به ایتالیا رفت و پس از پایان فیلمبرداری این فیلم، با گرفتن پناهندگی سیاسی در اروپا ماند و دیگر به کشورش بازنگشت.
تارکوفسکی آخرین فیلمش ایثار را در سال ۱۹۸۶ در جزیره گوتلند به مدیریت سون نیک ویست فیلمبرداری کرد. ایثار به جشنواره کن رفت و جایزه ویژه هیئت ناقدان جشنواره را از آن خود کرد. بسیاری از منتقدان تارکوفسکی را پس از سرگئی آیزنشتاین مطرحترین سینماگر سینمای شوروی میشمرند و او را فیلمسازی نخبهگرا میدانند. تارکوفسکی در طول سالهای کارگردانی خود ۱۲ فیلم کوتاه و بلند ساخت. او ۲۹ دسامبر ۱۹۸۶ درگذشت و در پاریس به خاک سپرده شد.