وقتی در یک مصاحبه از اورسن ولز پرسیده شد که کارگردان محبوب او کیست چنین پاسخ داد: «خب من استادان پیر را ترجیح میدهم که منظورم از آن جان فورد، جان فورد و جان فورد است». اگر ولز ابداع کننده زبان سینما باشد فورد ابداع کننده تمام ابداع کنندگان بود. دیدگاه فورد در مورد غرب در فیلمهای متعددش نگاهی جامع به هویت ملی آمریکایی است و مقیاس دستاوردهای سینمایی او تصویری است که فرهنگ غربی امروزی را از آن دوران دارد.
او در تنها یک سال سه فیلم «آقای لینکلن جوان» (Young Mr. Lincoln)، «خوشههای خشم» (Young Mr. Lincoln) و «دلیجان» (Stagecoach) را ساخت که هر یک ژانر، آهنگ و اجرای خاص خود را دارند، اما همگی همان بنمایه اصلی فیلمهای فورد که جزییات دورههای انتقالی در فرهنگ آمریکا از غرب وحشی تا جنگ داخلی و رکود بزرگ را در خود دارد. اگر چه داستانهای او از لحاظ وسعت بسیار بزرگ بودند، اما به همان اندازه نیز با شخصیتهایش رابطهای خصوصی داشت، و به دلیل سبک روایی بسیار سادهاش، تماشا و درک آنها بسیار آسان بود.
جان فورد (به انگلیسی: John Ford) (زاده ۱ فوریه ۱۸۹۴ – درگذشته ۳۱ اوت ۱۹۷۳) از کارگردانهای صاحب نام سینمای آمریکا که بخاطر ساختن فیلمهای بزرگ و معروفی چون دلیجان، جویندگان، چه سر سبز بود دره من، مردی که لیبریتی والانس را کشت، مرد آرام و همچنین به تصویر درآوردن رمانهای کلاسیک آمریکایی چون خوشههای خشم اثر جان اشتاینبک شهرت جهانی یافتهاست. فورد با بردن چهار اسکار بهترین کارگردانی از مجموع پنج نامزدی، در این بخش رکورد دار است.
جان فورد در سال ۱۸۹۴ با نام اصلی جان مارتین فینی (به انگلیسی: John Martin Feeney) در کیپ الیزابت، مین به دنیا آمد. پدر او «جان آگوستین فینی» و مادرش «باربارا (ابی) کوران»[۲] که هردو در سال ۱۸۵۶ و در ایرلند به دنیا آمده بودند، در سال ۱۸۷۲ از ایرلند به ایالات متحده مهاجرت نمودند. جان آگوستین و باربارا به ترتیب و به فاصله فقط چند روز وارد شهرهای بوستون و پورتلند گردیدند. آن دو در سال ۱۸۷۵ با یکدیگر ازدواج نمودند و سه سال بعد به تابعیت کشور آمریکا درآمدند و به تدریج صاحب ۱۱ فرزند گردیدند.
جان مارتین فینی در پورتلند و تا سطح دیپلم در دبیرستان پورتلند درس خواند. بعدها تالار مرکزی همین دبیرستان بخاطر بزرگداشت وی به تالار جان فورد تغییر نام یافت.
خانواده جان به دلیل ریشههای ایرلندی که داشتند، از او با نام شون یاد میکردند. خود وی نیز بارها در فیلمهایش مستقیم و غیر مستقیم به اصل و نسب ایرلندی اش اشاره نمودهاست.
جان فورد در سال ۱۹۱۴ و با نام سینمایی جک فورد شروع به بازیگری در فیلمها نمود. او علاوه بر فیلمهایی که برای بازیگری در آنها مزد دریافت مینمود، در بعضی فیلمها به صورت افتخاری نیز بازی میکرد. فیلم کلاسیک تولد یک ملت (که در سال ۱۹۱۵ توسط د.و. گریفیث ساخته شد) نمونهای از فیلمهایی است که شرکت او در آنها افتخاری بودهاست. جان فورد در این فیلم در نقش یک عضو کوکلوسکلان ظاهر گردید که در یک صحنه بسیار کوتاه گوشه کلاه خود را برای بهتر دیدن کنار میزند!
سبک فیلمسازی این کارگردان بزرگ آنچنان تأثیر عمیقی بر سینمای جهان داشتهاست که بزرگانی چون اینگمار برگمن و اورسن ولز او را یکی از بزرگترین کارگردانهای تمام اعصار دانستهاند. زمانی از اورسن ولز پرسیده بودند که وی در کجا هنر فیلمسازی را فرا گرفتهاست و او این پاسخ مشهور را داده بودهاست که «فیلمسازی را از استادان پیشکسوت این هنر آموختهام؛ و منظورم از استادان پیشکسوت سینما اشخاصی هستند چون جان فورد، جان فورد و جان فورد».
کارگردانان دیگری چون آکیرا کوروساوا، مارتین اسکورسیسی، استیون اسپیلبرگ، سام پکینپا، پیتر بوگدانویچ، سرجیو لئونه و ژان لوک گدار نیز تحت تأثیر فیلمسازی جان فورد بودهاند.
«نام من جان فورد است، من وسترن میسازم» این یکی از نقل قولهای معروف جان فورد است. او براستی در ساختن وسترن استاد بود. کارگردانی را در سال ۱۹۲۱ آغاز کرد و تا پایان زندگی بیش از پنجاه فیلم ساخت که بیشتر آنها وسترن بودند.
«از این پایانهای خوش با بوسهای در آخر کار متنفرم! من هرگز چنین چیزی نساختم» (جان فورد)
هنرپیشه مورد علاقه او - جان وین در طول ۳۵ سال بیش از ۲۰ فیلم برای او بازی کرد که از میان آنها میتوان به فیلمهای مشهوری چون دلیجان، جویندگان، مردی که لیبرتی والانس را کشت، مرد آرام و دختری با روبان زرد اشاره نمود.
جان فورد ناحیهای بنام مانیومنت ولی در ایالت یوتا را بسیار دوست میداشت و بارها آنجا را بهعنوان محل فیلمبرداری فیلمهای خویش انتخاب نمود. او با کمک فیلمبرداران هنرمندی که با وی همکاری میکردند، غرب آمریکا و تاریخ آن را در چند صحنه از با شکوهترین صحنههایی که تاکنون در سینما ساخته شدهاست در فیلمهایی چون جویندگان، دختری با روبان زرد، ریو گرانده و کلمنتاین عزیزم به تصویر درآورده است.
جان فورد در اصل ایرلندی بود اما ملیت آمریکایی داشت. در سالهای ۱۹۳۵، ۱۹۴۰، ۱۹۴۱ و ۱۹۵۲ موفق به کسب جایزه اسکار بهترین کارگردانی گردید و از این لحاظ در میان کارگردانان آمریکایی دارای رکورد است. از میان چهار فیلمی که او اسکار بهترین کارگردانی را برای ساختن آنها بخود اختصاص داد، فقط یک فیلم[۳] موفق به کسب اسکار بهترین فیلم نیز گردید.
فیلمهای برنده اسکار جان فورد عبارتند از: چه سرسبز بود دره من، خوشههای خشم، مرد آرام (The Quiet Man) و خبرچین (The Informer)
سال | عنوان |
---|---|
۱۹۱۷ | تورنادو |
۱۹۱۸ | زن وحشی |
۱۹۲۱ | جکی |
۱۹۲۲ | نعلبند دهکده |
۱۹۲۳ | شمال خلیج هادسون |
۱۹۲۵ | لایتنینگ |
۱۹۲۵ | متشکرم |
۱۹۲۶ | ۳ مرد بد |
۱۹۲۹ | ساعت مشکی |
۱۹۲۹ | سلام نظامی |
۱۹۲۹ | پسر قوی |
۱۹۳۰ | مردان بدون زنان |
۱۹۳۱ | ارواسمیت |
۱۹۳۲ | پست هوایی |
۱۹۳۳ | زیارت |
۱۹۳۴ | کشیش قاضی |
۱۹۳۵ | خبرچین |
۱۹۳۷ | خیش و ستارگان |
۱۹۳۷ | توفند |
۱۹۳۸ | ماجراهای مارکو پولو |
۱۹۳۸ | چهار مرد و یک نیت خیر |
۱۹۳۹ | طبلها با چرخش پا |
۱۹۳۹ | آقای لینکلن جوان |
۱۹۳۹ | دلیجان |
۱۹۴۰ | خوشههای خشم |
۱۹۴۰ | سفر دریایی طولانی به خانه |
۱۹۴۱ | چه سرسبز بود دره من |
۱۹۴۱ | جاده تنباکو |
۱۹۴۲ | نبرد میدوی |
۱۹۴۳ | ۷ دسامبر |
۱۹۴۶ | کلمنتاین عزیزم |
۱۹۴۷ | فراری |
۱۹۴۸ | سه پدرخوانده |
۱۹۴۸ | دژ آپاچی |
۱۹۵۰ | ریو گرانده |
۱۹۵۲ | مرد آرام |
۱۹۵۲ | افتخار دیگر ارزشی ندارد |
۱۹۵۳ | موگامبو |
۱۹۵۵ | آقای رابرتس |
۱۹۵۶ | جویندگان |
۱۹۵۷ | نشان عقاب |
۱۹۵۸ | تلاش واپسین |
۱۹۶۲ | مردی که لیبرتی والانس را کشت |
۱۹۶۳ | چگونه غرب تسخیر شد |
۱۹۶۳ | داناوانز ریف |
۱۹۶۴ | پائیز قبیله شاین |
۱۹۶۶ | ۷ زن |