راجر ایبرت فقید روزگاری گفته بود: «اوزو نه تنها یک کارگردان بزرگ بلکه یک معلم بزرگ نیز هست و بعد از این که فیلمهایش را شناختید به یک دوست تبدیل خواهد شد. در هر برداشت با هیچ کارگردانی به اندازه او احساس نزدیکی ندارم»؛ و او درست میگفت، اوزو یک استاد فیلمسازی بود. او نه تنها فیلم میساخت بلکه تجربیات آموزشی خود را در قالب فیلم ارائه میداد تا به ما راه زندگی بیاموزد. شاید بتوان گفت که هیچ کارگردان دیگری نتوانسته به شیوایی اوزو تصویر تجربیات انسانی را ارائه دهد. فیلمهای او ذاتاً ساده بودند، اغلب در روابط خانوادگی و تجربیات روابط بین شخصی رخ میدادند.
اگر ضربالمثل «با افزایش سن خرد میآید» را قبول داشته باشید پس میتوان اوزو را معادل فیلمسازی این ضربالمثل دانست. به همین دلیل فیلمهای اوزو با بالاتر رفتن سن خود او پختهتر و هوشمندانهتر میشدند. برای مثال داستان فیلمهای «اواخر بهار» (Late Spring)، «داستان توکیو» (Tokyo Story) و «علفهای شناور» (Floating Weeds) که شاهکارهای او هستند همگی در یک زندگی معمولی رخ میدهند که ممکن است برای هر کسی رخ دهد.
دختری تنها به جای جستجوی عشق از پدر بیمارش مراقبت میکند، خانوادهای که وقتی برای دیدار با والدین پیر خود ندارند، پدری پس از سالها دور بودن از پسرش میخواهد با او ارتباط برقرار کند. این اتفاقات جهان شمول هستند و بدون توجه به این که چه کسی هستید و از کجا آمدهاید برایتان آشنا و قابل درک خواهند بود. سبک فیلمسازی او بسیار ساده بود و به قایق، قطار و کوچههای خالی علاقه داشت.
اُزو یاسوجیرو (به ژاپنی: 小津安二郎 Ozu Yasujiro) (۱۲دسامبر ۱۹۰۳ - ۱۲دسامبر ۱۹۶۳) کارگردان و فیلمنامهنویس ژاپنی بود. او دوره حرفهای خود را در عصر سینمای صامت آغاز کرد. ازو ۵۳ فیلم ساخت: ۲۶ تا از این فیلمها را در ۵ سال اول کارش به عنوان کارگردان ساخت، و همه به غیر از ۳ تا از آنها را برای استودیو شوچیتو کار کرد. ازو قبل از دهه ۳۰ ابتدا فیلمهای کوتاه کمدی ساخت. او در ساخت فیلمهایش روشی متمایز با ساختار هالیوودی را پیش گرفته بود مانند عدم پیروی از خط فرضی ۱۸۰ درجه یا کنش فرضی در تدوین و یا استفاده از ساختاری روایی خاص که متمایز با هالیوود بود.
ازو در ناحیه فوکاگاوا توکیو به دنیا آمد. در سن ۱۰ سالگی مادرش او و خواهر و برادرهایش را به خانه پدرشان در ماتسوزاکا فرستاد که بیشتر نوجوانیاش آنجا گذشت. او در یک مدرسه شبانهروزی درس میخواند اما بیشتر وقتش در سینما میگذشت. پیش از بازگشتش به توکیو در سال ۱۹۲۳ او مدت کوتاهی آموزگار بود. در توکیو به شرکت فیلمسازی شوچیکو پیوست. ازو در سال ۱۹۶۳ یر اثر سرطان درگذشت. بر روی سنگ قبرش تنها کلمه «مو» ژاپنی به معنی خلاء نوشته شدهاست.
ازو را تا زنده بود فقط در ژاپن میشناختند و پس از مرگش بود که سینمای ساده و شاعرانه او در جهان مشهور شد.