کلاکت-clacket

فیلم و سینما

کلاکت-clacket

فیلم و سینما

انواع برش تدوینی 3

  تدوین مقدماتی | درس پانزدهم: انواع برش تدوینی 3

نماهای انتقالی Transitional shots

این نوع نماها به خودی خود جزئی از رویداد اصلی صحنه نیستند اما جهت اتصال دو صحنه مجزا به کار می‌روند و ممکن است ابتدا، انتها یا بین دو صحنه بیایند، این نماها که به نوعی از انواع نماهای برون برشی هستند، در واقع نوعی راهنماییِ بصری برای اعلام رو به پایان بودن صحنه‌ی قبلی و آماده کردن مخاطب برای دیدن صحنه‌ی بعدی هستند،

  نماهایی از افق، خیابان و نماهای باز شهری مکررا به این منظور به کار رفته اند، وجه اشتراک تقریبا همه‌ی نماهای انتقالی کندی ضرباهنگ رویدادهای صحنه و آرامش درونی نماست، به طوری که در اغلب اوقات تقریبا نمای انتقالی با عکس از حیث حرکت و کنش قابل قیاس است. دقت داشته باشید که بعضی وقت‌ها نماهای معرف و بازمعرف هم به نوعی کارکرد انتقالی دارند، یعنی ضمن اینکه فضای جدید را معرفی می‌کنند با ریتم معمولا کندی که دارند زمینه را برای انتقالی مناسب و آرام به صحنه یا فصل بعدی نیز فراهم می‌کنند.


نمای زاویه دید  (POV‌)

 Point of view

همانطور که تا حدی از نام این نما مشخص است، این نما از زاویه دیدی خاص که معمولا یکی از شخصیت‌های فیلم است، دنیا را به ما نشان می‌دهد این شخصیت می تواند انسانی، حیوانی و یا حتی یک شیء مثل کامپیوتر باشد، گویی دوربین به جای چشم آن شخصیت قرار گرفته و ما از زاویه نگاه او جهان را می‌بینیم.

یکی از بارزترین نمونه‌های نماهای زاویه دید در بازی‌های تیراندازی اول شخص[(FPS (first person Shooter] دیده می‌شود، بازی‌هایی که مراحل مختلف توسط فردی بازی می‌شود که گویی خود کاربر است و صرفا دست‌های شخصیت بازی را می‌توان دید.


نحوه تدوین این نما به این صورت است که معمولا ابتدا نمای بسته یا نزدیکی از شخصیتی که قرار است از دید او ماجرا نمایش داده شود قرار می‌گیرد، به نحوی که خط دید چشم‌ها یعنی جایی که شخصیت به آن نگاه می‌کند مشخص باشد، سپس در نمای بعدی دوربین در زاویه دید او قرار گرفته و ما چیزی که شخصیت می‌بیند را خواهیم دید، ممکن است کارگردان ترجیح بدهد پس از مدتی مجددا نمایی از عکس العمل شخصیت را پس از مشاهده آن محل خاص نشان دهد یا ندهد، در هر صورت نوع نمای دید نسبت به نماهای تصویربرداری خنثی است یعنی می‌تواند همه‌ی حالات یک نمای تصویربرداری باشد، مثلا نمایی بسته، باز، حرکتی و یا ثابت و


یکی از کاربردهای اصلی این نما همراه کردن تماشاگر با شخصیت مورد نظر و ورود به دنیای ذهنی و تصویری او برای افزایش حس همدردی و همذات پنداری است، به ویژه در فیلم های ژانر وحشت وقتی قاتل از پشت به طور نا محسوس به قربانی نزدیک می شود، از این نما استفاده می‌شود، حتی بعضی فیلم‌ها این تکنیک را برای روایت کل فیلم خود نیز برگزیده‌اند و فیلم همواره از زاویه دید یک یا چند شخصیت روایت می‌شود.

از نمای زاویه دید در اکثر منابع آموزش تصویربرداری هم صحبت شده است اما از آنجایی که شناخت این نما عمدتا وابسته به نماهای قبلی و بعدی است و در فرآیند تدوین شکل می‌گیرد، ما این نما را زیر مجموعه نماهای تدوینی آورده‌ایم.

برش‌های متقاطع[Cross-cut] (تدوین موازی[Parallel editing])

در پیش‌برد کلاسیک رویدادهای موازی معمولا ضرباهنگ تعویض نماها به تدریج شدت گرفته و در نقطه اوجی به وحدتی موضوعی، مکانی، زمانی و یا همه این‌ها می‌رسد. برش پیاپی نماها را به یکدیگر، در چنین موقعیت‌هایی برش‌های تقاطعی یا درهم برش می‌گویند. دراین حالت نماها دائم از یک رویداد به رویداد دیگر در رفت‌وآمد هستند.

علاوه بر تدوین رویدادهای موازی، از این نوع برش در تدوین‌های ریتمیک نیز بسیار استفاده می‌شود، این کاربرد خاص از تدوین متقاطع به طور ویژه‌ای در دوران سلطنت تدوین بر سینما یعنی دوره صامت رواج داشت. مشخصا فیلم‌های آیزنشتاین به ویژه دو فیلم «اکتبر» و «رزمناو پوتمکین» سرشار از چنین برش‌هایی است.

در درس بعدی با آخرین قسمت از سلسله درس‌های معرفی نماها و برش های تدوینی و آشنایی با برش پرشی، محوری و ضربتی در خدمت شما خواهیم بود.



مطالب مرتبط:

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد